هبوط

احساسات لزوما معنای دقیقی در لحظه ندارند ... هرچه عمیق ولی قسمتی از انها گنگند
من هم گنگ هستم مفهومم مثل گنگیه زندگیست
بشنویم
Tlgrm.me/earsneed

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

توی اون روز سیاه

هاج و واج بی سرپناه

یه روزی یه چن روزی یه شص روزی

کوه پشتم خراب شد

روزگارم سیا شد

من بودم و من بودم

اخ چقد جفنگ بودم

دل من اروم نداشت

صاحابو سلار نداشت

عقل من که کم نبود

احساسم کمرنگ نبود

پس چی شد که اون روزا

دست بردم به خطا 

چیشدش شیکوندم اون پیمونارو

چیشدش نموندم اون موندنارو

چیشدش نمک خورون نمکدونارو شیکسم

چیشدش جیک جیک کنون قصه ی مستونو بستم

روز و شب همصدا شد

همشون پر صدا شد

صدا های ناقلا 

میرم و تپل میشم اونوقت میام تو منو بخور

چی شدش چیطور شدش ننه ک میگفت 

هرچی خوردی از اب قلبد میخوری

هر چی کردی عذاب دردت میکنی

پس چرا تپل شدم پس چرا صدای ناله میومد از تو دلم

چی بودن چیا بودن خوراک قلبمم چی چی بود

نکنه که دیو باشم سیاه و کثیف باشم

نکنه که من باشم اون تیکه ی سیاه ماه

نکنه من بودم اون دیو بزرگ دلبرک

نکنه که من بودم

من که اخه زشت نبودم

ناخونام دراز نبود

دندونام سیاه نبود 

صدا هام خرناس نبود ناله نداشت

چی بودم چطور بودم

هان اره فهمیدم 

نکنه پری باشم 

سفید و نجیب باشم 

نکنه این صداها توهمه 

نکنه خوراک قلبم میزونه

پس چرا معطلن

چن نفر پشت درک 

میزنن تق و تق و تق 

هوار هوار

اهای خبر دار مستی یابیدار تو شب سیاه تو شب تاریک از چپ و از راست از دور و نزدیک یه نفر داره جار میزنه جار اهای غمی ک مثل یه بختک تو سینه ی من شده ای اوار از گلوی من از گلوی من از گلوی من دستاتو بردار 

نکنه ک من باشم بختک قصه ی طرف 

نکنه سوال باشم تو خوابای یه شاپرک 

نکنه که من اصن دل ندارم

من چیم من چی چی ام 

شایدم که ادمم

ی دمی به چپ میرم ی دمی راس راسی ادم میشمو به راست میرم

یکمی میجنگمو یکمی میلنگم و میخندمو میگِریونم

قلب من از چی چی بود

سنگ خالی خالی بود

یا تویه سنگای اون اب جاری بود

نیلوفر جوونه داشت یا همش پژمرده بود؟

کبوتر تو قلب من لونه ای داشت ؟ یا همش خاکسر بود

پس چرا تو اون تها صدای ناله میومد

صدای نعل و نفرینه

صدایه تنفره میاد از قلب اون یکی

اون یکی اون جلوییه بقلیت 

همونی که اشنا بود ی زمونی با زبونم

همونی که میدونست رمز قفل زندونم

همونی که تو هر مصیبتی دلمو تنها میزاشت

بی وفایی روبا دل شیدا میزاشت

همونی که واسه اون ، دلکم دل دلکم کوچیک شدش راهی بیابونو کویر شدش از پاییز بدش اومد رو تنش کهیر اومد

من اونو که ول کردم پس دیگه حرفش چی چی بود

مگه اون ادم نبود

تو سینش یه قلب نبود 

نمیگف بیاد و بره بیاد و نره بیاد و بره 

راه پاش خراب میشه

پله های قلب من رسوب میشن 

میرن و داغون میشن روون میشن تو رود نیل؟

نمیگف من که اخه پریه قصه نبودم ادم بودم

ول میکردم یه روزی بی وفای شیدامو؟

تو همون تنها ترین کوچیک ترین و بدترین

من همون ادم تره جایز الخطا تره 

همینه ! حکمت حرفت چی چیه

که همش ناله داری

که همش مینالیو نفرین میکنی

خب منم دلم میخواد گند بزنم

دم دمک سازای ناکوک بزنم

خب منم دلم میخواد به چپ برم

اشتباه من اینه ک ادمم

تو منو پرستیدی حالا ک من گذاشتمت تو دپرسی

میگی قلبت سیاهه؟

میگی حرفات کوتاهه؟

میگی تو دیو سیاه قصمی؟

خب باشه اصن منم دیو سیاه

خب باشه اصن منم گرگ بلای ناقلا

تو تویی ستاره ی شب های تر

تو تویی پرواز زیبای پرای شاپرک

همش اصن جادو های تو قصه ها ماله تو

ولی ببین کوچول موچول

تو تویی یه شاپرک

من منم ی ادمک

تو نمیتونی که بی وفا باشی و بعد بخوای داشته باشی هزار هزار تا ادمک

ادما همینجورن 

بکشی میکشنت

بکنی میکننت

بخوری میخورنت 

حالا ک من شدم دیو سیاه قصه ها

نری تو قلب ی ادم دیگه بعد بری ولت کنه

بگی قلبش سیاهه بگی فکرش کوتاهه

ن دیگه ن شاپرک منم اون غول کلک بقیه مثل تو ان 

برو ببینم کجارو ترجیح میدی بعد نم نمک

نم نمک باد خزون منو تو و این زمون

همینه داستان ما

ی دمی سیاه میشیم

دمی سفید تریم

ی دمی رسوا میشیم یه دمی قشنگ تر از شاپرکیم

کی میگه ک من باید پری باشم

یا شاید یه دیو باشم؟

من باید ادم باشم

با همه بدخلقیا و خوبیا

من باید شکستنو بلد باشم

من باید خوب کردنو بلد باشم

همینه , اخر قصه همینه

من منم ی ادمک

تو تویی یه شاپرک 

شاپرک خونه ی تو تو قصه هاس 

اینجا اما همه چیز رنگ ریاس تو برو و بر نگرد

  • Cma ....


یک تکه از حلقه ی چرخان یک بازی در کازینو بودم یک بازی سخت یک بازی پر ریسک یک بازی حریف طلب 

پولهای زیادی از ان خود کردم با هر بار چرخش هر بار که چشمانم را میبندم میبینم که میچرخانندم و امیدوارند با چشم های پر شوق و بعد زیاد دیده ام شوق چشمانی که میپرد میپرد به فنا میرود الکل ریخته میشود دوباره میچرخانند مرا میچرخانند مرا مست میکنند مرا و مست میشوند هر دم .. میپرستند مرا و میستایم از پایین صورت های رنگ پریده ی مشتاق دور بعد را 

تمام که میشود ظرفیت، الکل دندانش را ول میکند از خرخره شان دستشان را بر میدارند از اندام من و مرا دیگر لمس نمیکنند تا فردا 

آه که دلم تنگ میشود برای لمس کردنشان

سخت است و با قدرت بوی الکل و ماندن میدهد هر دمی که میکشم

یک روز هم یکی امد مطمن لمس میکرد و لطیف جدید بود رشوه میداد تازه بود مجذوب بودم جذاب بود .. بعد از هر سماع به دورش چهره اش زیبا بود مطمن بود برنده بود بیکار بود عادت کردم 

جذاب بودم اول،  جذاب بودند بعدا بقیه

تکه ای از تکه ی زنجیر شدن

عمو زنجیر باف زنجیرتو بنازم چرخوندنو نیمدنو پیچوندنتو بنازم

عمو زنجیر باف ادا هاتو بنازم صدای گرگ صدای موسیقی و رامشگریتو بنازم

عمو زنجیر باف زنجیر منو بافتی؟

پشت کوه انداختی؟

پشت گوش انداختی؟

شکوندی؟

شکستی؟

در پلارو تو بستی؟

میخواستی حیرونم کنی؟ که چی بشه ؟ نه ولله

مست و پریشونم کنی؟ که چی بشه ؟ نه بالله

تیز مران به عظتت خمارم به غیر تو حوصله ی هیچ کسیو ندارم

عمو زنجیر باف چشای منو شکافتی ؟

مروارید و عصب هارو تو کافتی؟

عمو زنجیر باف قلب منو ربودی؟

آئورتمو دهلیزمو پکوندی؟

دو شش هامو کبودی؟

عمو زنجیر باف یکو یکو یک

دو و دو و دو مسابقه ی نمردن

مسابقه ی شمردن

مسابقه ی زمونه 

مسابقه ی نمونه 

طرف اومده چی چی اورده؟ غصه و غم با صدای چی؟

چیلیک و تیلیک چیلیکو تیلیک

ببرو بیار 

بخور و نمیر

بکش و نسوز

ترک عادت موجب مرض است ..نه مرض برای تو در نبود سیگار .. مرض برای سیگار در نبود تو و بود تو پیش علف ..سوختم و میسوزم و خواهم سوخت مسئله این است حماقت یا دوباره احمق بودن


  • Cma ....

به راستی ای کاش یک هیدر خوشحال بودم

محصور در دافنی ها که قرار است شکار بعدی ام باشند

جایه نوجوانی پژمرده محصور در کتاب ها ی تست که قرار است شکار بعدیشان باشم

راستش ای کاش یک هیدر خوشحال بودم بیگانه با عشق و خیانت ، سعادت و شقاوت ، دوزخ و برزخ ، گزینه ی دو و قلم چی

انگاه پسر عمویم پزشک نبود که بخواهند الگویم قرارش دهند

انگاه حداقل کاری را میکردم که دوست داشتم

نمیگذاشتم به شکارم کسی نزدیک شود

نمیگذاشتم ماهی های مرکب به من بگویند چه بخور و چه نخور کجا شنا بکن و کجا شنا مکن میرقصیدم در تلاطم اب 

نه مثل حالا 

چه شد نوای شور چه شد نوا چه شد صدا چه شد قر های ریز کودکان در زیر رِنگ های من 

چه شد تحیر رفیق از شوق متن های من

چه شد خنده چه شد گریه برای فوت گل رز

کجا میروند حالا که باید باشند 

به کجا چنین شتابان؟ میبری حوصله یمان

میکنی نژند این گلزار من را

قرار است بعد از اینها بعد از این همه تفکر بعد از این همه تحمل به کجا بری به یغما پتیاره ی وجودم؟

چه شود که من بِزی ام اندرون خوابگاهی 

تنگ و تاریک.. غم و اندوه حمله کرده بر سرورم

می زند راک ، راک سنگین در و دیوار اتاقم

یک دمی سل یک دمی فا همه فالش و سکته اور

همه تلخ و همه اصلی ..نشنوی بکار و ریزی

نزند کس جز مریضی سر به پولهایه کیفت

من که ندانم که تویی تو که نخواهی که منم

من گله مند ز بهر تو تو گله مند ز هجر من

این بود زندگانی ام این بود زندگانی در جمله همه سرشت من

  • Cma ....