هبوط

احساسات لزوما معنای دقیقی در لحظه ندارند ... هرچه عمیق ولی قسمتی از انها گنگند
من هم گنگ هستم مفهومم مثل گنگیه زندگیست
بشنویم
Tlgrm.me/earsneed

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

عباس آقا

چهارشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۶، ۱۰:۱۱ ب.ظ

زنگ خورد و رهام آخرین مزه های روز را برای دوستانش ریخت و آنها را خنداند .. برعکس بقیه در مدرسه حالش خوب بود .. کلاه بافتنی قهوه ایش را تا بالای مژه هایش پایین کشید تا باد سینوس های اورا تحریک نکند و تیکه های سبک همکلاسی ها شروع میشد که "نَ چای!" 

هربار که کسی این صحنه ی ننه سرمایی رهام را مسخره میکرد رهام اخمهایش در هم میرفت و میگفت : "خب حتما میچام دیگه!"

منتظر عباس آقا جلوی مدرسه ایستاده بود

عباس آقا مردی 80 ساله و طبیعتا کهیرالمنظر بود که به قولی دوستان پوستی بود بر استخوان که اگر بادی بوزد فسیل وی برجای میماند.. در ادامه ی محاسن و سیمای زیبا اخلاق او هم جفت چهره اش زیبا بود!

رهام با اینکه نمیتوانست عقاید یک 80 ساله را به هیچ وجه قبول کند و اورا به شدت کوته فکر میدانست اما دلش برای پیر مرد میسوخت که آخر عمرش را پشت فرمان و به راننده سرویس بودن میگذراند آن هم چه ساعت بد و چه جاده ی پرترافیک و طولانی ای!

عباس آقا با ماشین سمند زرد رنگش رسید و از تمام هم سرویسی ها یکنفر آمده بود که او هم سفت در را بقل کرده و خوابیده بود

رهام سلام کرد و نشست .. عباس آقا به راه افتاد .. رهام از پنجره به آسمان خیره شده بود و گذران ابر هارا تماشا میکرد ...پس از چندی کلاهش را روی چشمانش کشید تلاش کرد چرت کوتاهی بزند که صدای بوق ماشین های پشتی کلاه را دوباره از سر وی بالا کشید با اخم به عقب و بعد به عباس آقا نگاه کرد ..چراغ راهنمایی سبز شده بود و عباس آقا چرت میزد 

بلند گفت :"سبز شده ها!"

عباس آقا به راه ادامه داد و رهام که از خواب در هنگام رانندگی او سخت به لرزه افتاده بود به او خیره شده

عباس آقا بطری نوشابه کوچکی که نصفه آب بود را برداشت مشتی به صورتش ریخت از آب ها .. کمی بعد مشتی دیگر و این رهام بود که این صحنه های پر استرس را با ضربه ی مکرر انگشت اشاره اش روی دسته ی در ، پاسخ میداد

دفعه سوم عباس آقا آب بر صورت چروکیده اش زد و از آینه عقب را نگاه کرد متوجه نگاه رهام شد و به عقب برگشت با لبخند مضحک و مرموزی گفت "خوابم میاد!"

رهام هم خنده ای مملو از دشنام های خفه شده در نطفه تحویل او داد

کمربند عقب را چک کرد لاکن کمربند سگک نداشت 

با خود میگفت که اگر بخوابی عملا مرده ای بیدار بمان

بعد از 4 ساعت شیمی 2 ساعت دینی و 2 ساعت زیست بیدار ماندن در مسیر پر ترافیک 50 دقیقه ای سخت بود

رهام به عباس آقا زل زده بود و همزمان جلویشان راهم چشم می انداخت

وارد اتوبان که شدند رهام به آسمان خیره شد .. با وجود اینکه همواره در تلاش بود به بقیه بقبولاند که دیگر بالغ شده ،هنوز به آسمان نگاه میکرد با ابر ها تصویر خدا را شخصی سازی میکرد و دنبال هرچه که میشد در ابر ها میگشت 

آنروز برخلاف هر روز هوا پاک بود.باد می آمد.باد می آمد .اسمان آبی بود و باد می آمدو ابر ها مثل تکه های پنبه در آسمان شناور بودند

رهام فکر میکرد .. به خانه فکر میکرد.. رهام به آینده فکر میکرد..رهام به مقصد فکر میکرد و طی این مسیر رهام فلسفه های زیادی پایه گذاری میکرد.. همزمان چشمش به عباس آقا هم بود

بعد از کمی وارد فلکه ی دانشگاه شدند ...فلکه ی بزرگ و پر تردد که تقریبا 10 دقیقه عبور از ان زمان میبرد..اکثر ماشین ها ماشین های باری سنگ و غیره بودند

رهام غرق در تفکر بود که ناگهان میان افکارش یادش به  آپارتمان نیمه ساز رو به روی خانه شان افتاد.. یادش به صدای هو هو وجیغ باد شد که چگونه در اتاق های نیمه ساز آپارتمان میچرخید و ناله ی گویی مردگان را برایش می اورد .رهام بار دیگر به خانه فکر کرد و به چیزهای خوبی که در انتظار او هستند.. رهام خسته بود ..خسته شد ..کلاهش را به روی چشمانش کشید .رهام خسته بود ..

  • Cma ....

نظرات (۴)

  • گرافیست ارشد
  • سپاس .
    ببخشید هبوط یعنی چی ؟؟
    پاسخ:
    معنی لغوی نزول و یا پایین امدن ِ
    گرچه در ستاره شناسی سه حالت برای ستاره ها تعریف میکنند که شرف و هبوط و وبال است . این حالات بستگی به بروج دوازده گانه ٔ فلکی که به منزله ٔ خانه ٔ سیارات میباشند دارد بدین معنی که سیارات در بعضی از این بروج حالت شرف و در بعضی دیگر حالت هبوط و در پاره ای وبال که به فارسی پتیاره گویند، دارد. حالت هبوط حالتیه که یک ستاره تباه و فرومایه گشته.
  • گرافیست ارشد
  • آهان سپاس ...
    دوست داشتید وبلاگ ما رو هم دنبال کنید استاد
    پاسخ:
    حتما..بزرگوارید🌹
  • گرافیست ارشد
  • سپاس فراوان از شما ...
    nice👌🏽
    پاسخ:
    🌹
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی