هبوط

احساسات لزوما معنای دقیقی در لحظه ندارند ... هرچه عمیق ولی قسمتی از انها گنگند
من هم گنگ هستم مفهومم مثل گنگیه زندگیست
بشنویم
Tlgrm.me/earsneed

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

اعتراف ندانستن

جمعه, ۶ بهمن ۱۳۹۶، ۰۲:۰۷ ق.ظ

چه میخواهیم

راستش چندیست به این فکر افتاده ام که واقعا ما ادم ها از زندگی هامان چه میخواهیم

چه میشود که گاهی فقیر و غنی یک رویا را در سر میپرورانند

چندان هم موفق به کشف پاسخ نشده ام و فکر هم میکنم هیچ گاه نخواهم شد

شاید اگر زمانی که جنین بودم داستان زندگی اینده ام تاکنون را میشنیدم ،گره خوردن بند ناف به دور گردنم را ترجیح میدادم

گرچه زندگی خالی نیست مهربانی هست امید هست لبخند هست

لاکن هیچ گاه نمیتوانیم تشخیص دهیم که لبخندمان پاداش گریه دیروز بوده و یا گریه مان خون بهای لبخند دیروز

باید سپاسگزار باشیم از هر انچه که داریم

و طلب کنیم هرانچه که نداریم

و این طلب کردن به اندازه ی تمام ان نعمت ها مصیبت است

پس از گذراندن زندگی دشوار و پر استرس دانسته ام که بهای هر لحظه زندگی چند است 

و حالا نگاه من نسبت به همه چیز متفاوت است

تفاوتی که اگر در زندگی فرد دیگری ایجاد میشد شاید میتوانست نتایج شگفت انگیزی بدهد

ولی حالا در زندگی من رخ داده و من در کوچک ترین و مضحک ترین جزییات زندگی توجه میکنم

ولی حدس بزنید که چه

بله من هم همانند چند میلیون نفر دانش اموز دیگر مانند کسی که در رفاه کامل بزرگ شده رشته ای عام را انتخاب کرده ام و در تلاش برای شکست دادن بقیه هستم

درست مثل بقیه

پس نشان میدهد که ان همه تغییرات شاید لازم هم نبوده است

و واقعا ایا لازم است که من رفاه و لذت را رها کنم و بنشینم پژمرده شدن گل رز ام را تماشا کنم و غرق تفکر شوم؟

جواب این یکی راهم نمیدانم

یک فرضیه دارم

شاید در فلان تاریخ و فلان روز قرار بوده است که فلان اتفاق برای یک نفر از ساکنان زمین بیفتد

و نوبت نوبت من شده بود که اتفاق برایم بیفتد

پس با این حساب چندان منطقی پشت این داستان ها نیست و رندم مانند یکنفر پلی لیست مصیبت هارا شافل ال کرده است و این اهنگ را رندومی برای یک نفر کاملا تصادفی مینوازد

و شاید هم قرار است این اتفاقات به نتایج خوبی ختم شوند که بازم هم سخن من این است که کسی که در زندگی سختی زیادی هم نکشیده ممکن است به ان برسد

پس واقعا چه فرقی برای چه کسی میکند که من ادبیات دوست داشته باشم یا نداشته باشم 

من دید متفاوتی دارم

بهای زندگی را میدانم

اما وقتی امتحان عربی دارم ارزوی مرگ میکنم

ارزویی که هرگزنکرده بودم را در هنگام یک امتحان جفنگ میکنم

در نوجوانی خر میشوم و علاقمند میشوم

به جوان بور و خوش قیافه و متین و فلان و بیسار

و مثل همه دل شکسته میشوم

مثل همه تراژدی پشت سر میگذارم

(همه تراژدی پشت سر میگذاریم اما متفاوت)

خطا میکنم 

توجیح میکنم

من هنوزدر هنگام عادت ماهانه ام مانند بقیه ی دختر ها بی اعصاب میشوم

و من به طور خالصی عادی هستم

و اگر قرار بود که کسی بشوم زمانش حالاست که خبری نیست

من همچنان وقتی از طرف دوستانم کنار گذاشته میشوم به خاطر یک فرد جفنگ دلشکسته میشوم

حتی وقتی میدانم که هرکسی به اندازه ی لیاقتش دارد

و یکنفر دیگر زندگی با استرس کمتری تجربه میکند و نتایجش حتی دلپذیر تر از من است که مثلا دید بهتری به زندگی دارم

من همانند دیگران از عشق و خیانت و دروغ و .. رنج میکشم

حتی وقتی غم ها و فاجعه های بزرگ تری را تجربه کرده ام

و خبر بد اینجاست که روانشناس ها میگویند شما خیلی مقاوم و خود ساخته هستید و خیلی نورمال

اما واقعا این نورمال نیست

چگونه در کلیات شبیه هستیم و در جزییات متفاوت

و چرا اتفاقاتی که برایمان مهم هستند عامل جزییاتند؟

واقعا چه هستیم وکه هستیم و چه میخواهیم

ایا واقعا این تغییرات لازم است؟

ایا هدف صرفا تلقینی موقت است که به خود روا میداریم تا چند سالی خوشحال باشیم که هدف داریم؟

من که نمیفهمم اگر قرار است دوست من به علت جهش ژنتیکی یک نابغه شود پس یک نفر بگوید که دقیقا خودمان چه غلطی میکنیم در زندگی هامان اگر تمام این ها امار و احتمال و ژنتیک است


  • Cma ....

نظرات (۱)

تو هیچوقت معمولی نیستی و نبودی ..خب ؟
پاسخ:
;(باشد
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی